میخام از خودم بگم

من یه خانم سی ساله هستم که مجرد هستم راستش داستان از سال 90شروع میشه که من دوتا توده تو سینه ام حس کردم من خیلی اهل چکاپ بودم ولی باور کنین هفته قبلش نبود تو حموم چک میکردم بعد که توده های ناخونده وبزرگم رو حس کردم اومدم اینترنت مطمئن شدم تو این سن چیزی نیست و نمیشه یه سال لفتش دادم و نرفتم دکتر .سال بعد یعنی بیست ودو سالگی مراجعه کردم و درمان شروع شد ان روزها هم مثل الان تحریم بود و من خیلی سخت دارو پیدا میکردم .بالاخره درمان تموم شد بعد چهار سال ناگهان لنگ شدم و بعد کلی چکاپ معلوم شد عود به استخوان دارم و اونم درمان کردم بماند دوسال با عصا بودم اما بالاخره تونستم بدون عصا و بهبودی وصاف راه رفتنم رو بدست بیارم .یکسال بعد اون بهبودی سال 96دچار عود به دوتا مهره شدم و یکسال درگیر بودم و اونم تونستم درمان کنم .الان یکساله خیلی خوبم و احساس بهبودی دارم هفت ساله بیمارم و سینه ام رو هم بازسازی و پروتز نکردم .الان فقط چون موقعیت شغلی رو از دست دادم و درامدی ندارم وابسته خانواده ام احساس افسردگی دارم دوست دارم اینجا دغدغه هام رو بگم امیدوارم همراهان خوب پیدا کنم.مورخ هشت فرودین نودو هشت به وقت دلتنگی های شبانه